رحمانی فضلی و دست‌کم گرفتن مرگ مؤلف

     ظاهرا وزیر کشور هنوز به اندازه کافی مطالعه نکرده و آمار پایین کتاب خوانی در ایران دامن او را نیز گرفته است. اگر رحمانی فضلی از اثر تا متن بارت و باستان‌شناسی دانش فوکو را خوانده بود، قاعدتا با مفهوم «مرگ مؤلف» آنقدرها آشنایی داشت، که پبرامون رو کردن پول های کثیف در انتخابات مجلس، رو به مجلسیان "انعکاس صحبت‌های خود را جنگ روانی رسانه‌های داخلی و خارجی" تلقی نکند. مشکل اینجاست که "رحمانی فضلی از نمایندگان مجلس به دلیل انعکاس بد سخنان خود در نشریات و روزنامه‌ها و سوءاستفاده کردن عذرخواهی کرد،" زیرا اگر انعکاس بد بوده، چرا مؤلف بابت آن عذرخواهی کند؟ و اگر مؤلف عذرخواهی می کند، چطور ممکن است بازنمایی بد بوده باشد؟ پاسخ مشخص است،
حتی اگر مرگ مؤلف را درک کرده بود، زور و نه مطالعه‌ی وزیر کشوردر باب  پول‌های کثیف به صاحبان مجلسی آنها یا گاوبندهای‌شان با مجلسی‌ها نرسید!
     اقدام رحمانی فضلی هم عذرخواهی نبود، یک سجده‌ی شرقی بود، زیرا به لطف پلوتارک، دست کم ما که نسبت به وزیر کشور بیشتر اهل مطالعه هتسیم، می دانیم در تاریخ ایران و حومه، به کسی که از خودت بیشتر قدرت دارد و می خواهی با او درگیر نشوی چون به سودت نیست، یک سجده می کنی و تمام -حتی به لحاظ شماتیک نه به این معنا که سر بر خاک نهاده باشی، که این هنوز چیزی نیست، بلکه یعنی باسن محترم را با قید انقیاد کامل در اختیار ساحت اقتدار وی قرار می دهی، تا با او در صداقت کامل کنار آمده باشی، حتی اگر قضیه پول های کثیف باشد. خصوصا وقتی که گول بت های مفهومی مردم و ملی و ملی‌گرایی را نخورده ای یا نتیجه‌ی تاریخی‌اش را به رأی العین دیده‌ای و خلاصه سرت برای کشور که درد نمی کند، حتی اگر مقامت وزیر همان کشور باشد!!! ظاهرا رحمانی فضلی هنوز در بند نفرت افلاطونی از نوشتار است، موقعیتی که نوشتار حاصل می کند و آن بی نیازی زبان به مؤلف آن است. رسانه ها حق دارند از سخن افراد هر برداشتی بکنند، زیرا سخن مایملک مؤلف مرده‌ی آن نیست تا او خودش با خواست مصرانه‌ی زندگی حتی پس از مرگش به تنهایی مفسر نهایی و اصلی دامنه نتایج معانی سخن باشد.

هیچ نظری موجود نیست: